فقط یک دقیقه

یک دقیقه سکوت:به خاطرتمام آرزوهایی که درحدیک
فکرکودکانه باقی ماندند..به خاطرامیدهایی که به ناامیدی مبدل شدند..بخاطرشب هایی
که بااندوه سپری کردیم به خاطرقلب هایی که زیرپای کسانی که دوستشان داشتیم له
شدبخاطرچشمانی که همیشه بارانی ماندند.یکدقیقه سکوت:به احترام کسانی که شادی خودراباناراحت
کردنمان بدست آوردند...به خاطرصداقت که این روزهافراموش شده است.بخاطرمحبت که بیشترازهمه
موردخیانت قرارگرفت..یک دقیقه سکوت:به خاطرحرف های نگفته...برای احساساتی که
همواره نادیده گرفته می شود.



موضوعات مرتبط: عشقی
[ چهار شنبه 23 بهمن 1392 ] [ 1:0 PM ] [ ]
[ ]

تو کیستی ..

تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم ؟

شب از هجوم خیالت ، نمی برد خوابمتو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم ؟تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم ؟

شب از هجوم خیالت ، نمی برد خوابم


تو چیستی که من از موج هر تبسم تو

بسان قایق سرگشته ، روی گردابم!


تو در کدام سحر ، بر کدام اسب سپید؟

تو را کدام خدا ؟

تو از کدام جهان ؟

تو در کدام کرانه ، تو از کدام صدف ؟

تو در کدام چمن ، همره کدام نسیم ؟

تو از کدام سبو ؟

من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه !


چه کرد با دل من آن نگاه شیرین ، آه !

مدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاه !


کدام نشئه دویده ست از تو در تن من ؟

که ذره های وجودم تو را که می بینند

به رقص می آیند !

سرود می خوانند!


چه آرزوی محالی ست زیستن با تو

مرا همین بگذارند یک سخن با تو

شب از هجوم خیالت ، نمی برد خوابم


تو چیستی که من از موج هر تبسم تو

بسان قایق سرگشته ، روی گردابم!


تو در کدام سحر ، بر کدام اسب سپید؟

تو را کدام خدا ؟

تو از کدام جهان ؟

تو در کدام کرانه ، تو از کدام صدف ؟

تو در کدام چمن ، همره کدام نسیم ؟

تو از کدام سبو ؟

من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه !


چه کرد با دل من آن نگاه شیرین ، آه !

مدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاه !


کدام نشئه دویده ست از تو در تن من ؟

که ذره های وجودم تو را که می بینند

به رقص می آیند !

سرود می خوانند!


چه آرزوی محالی ست زیستن با تو

مرا همین بگذارند یک سخن با تو


تو چیستی که من از موج هر تبسم تو

بسان قایق سرگشته ، روی گردابم!


تو در کدام سحر ، بر کدام اسب سپید؟

تو را کدام خدا ؟

تو از کدام جهان ؟

تو در کدام کرانه ، تو از کدام صدف ؟

تو در کدام چمن ، همره کدام نسیم ؟

تو از کدام سبو ؟

من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه !


چه کرد با دل من آن نگاه شیرین ، آه !

مدام پیش نگاهی ، مدام پیش نگاه !


کدام نشئه دویده ست از تو در تن من ؟

که ذره های وجودم تو را که می بینند

به رقص می آیند !

سرود می خوانند!


چه آرزوی محالی ست زیستن با تو

مرا همین بگذارند یک سخن با تو



موضوعات مرتبط: عشقی
[ جمعه 18 بهمن 1392 ] [ 1:11 AM ] [ Dash Reza ]
[ ]

شیشه عمر من

بیستون یار من آنجاست حواست باشد

او نشان کرده ی اینجاست حواست باشد

یار من موی سرش قیمت صد شیرین است

قصه اش قصه ی لیلاست حواست باشد

گر چه بدجور شکسته ست دل تنگ مرا

همچنان شاه غزل هاست حواست باشد

حرف یک عشق قدیمیست که برعکس شده

درد من درد زلیخاست حواست باشد

آنچه فرهاد نوشته ست به روی تن تو....

شرح یک روز غم ماست حواست باشد

همه ی دلخوشی و زندگی ام بودن اوست

برود آخر دنیاست حواست باشد

نگذاری احدی تیشه به رویت بزند!!!

شیشه عمر من آنجاست حواست باشد.



موضوعات مرتبط: عشقی
[ دو شنبه 14 بهمن 1392 ] [ 10:23 PM ] [ Dash Reza ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 10 11 12 13 14 ... 15 صفحه بعد