شفا میخواد
موضوعات مرتبط: عشقی با عکسدلتنگی همراه تصویر
جوووون دمپایاشو حالا ول کن عجب آبشاری که اینو خیس نکرده
جدیدترین جملات عاشقان
وقــتــﮯ مـهـربـانـیــﭟ از دور
اینـقـــدر نــزدیـــڪ اسـت
حس میــــڪـنــم
جــغــرافــیــا
یـــڪ 【 دروغ 】 تـاریـخـیـسـت . .
.
.
دلم سیگار میخواهد
و پٔکهای عمیق
یک سینه پر از درد و دودهای غلیظ
و یک دوربین
که داد میزند
برای یک بار هم که شده فقط مرا ببین
چشمانم به نگاهت حسودی می کنند
و نگاه مشتاق و تشنه تو
به دستان گریزان من
ناگسستنی است..
چقدر خستگی ناپذیرست...
آشوب نگاه تو..
اگر "تو" را امتحان میگرفتند،
بی شک من
رتبه اول میشدم
...
بس که تکرار کردم
نامت را در مرور خاطرات!
برای توووووووو ........
برام هیچ حسی شبیه تو نیست ! کنار تو درگیر آرامشم
همین از تمام جهان کافیه.. همین که کنارت نفس میکشم . . .
برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه .. تو زیباترین آرزوی منی
عشق یعنی مستی و دیوانگی
عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن
عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی سوز نی ، آه شبان
افرادی که شارژ رایگان میخوان ادامه مطلبو حتما ببینن
امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم
که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . .
تولدت مبارک
تفلد تفلد تفلدت مبارک
اول کادو منو بگیر ببینم .......... بقیه شو بعدا باز کن
خووووووو حالا نوبت کیک و شمع عا میرسه
ببخشید گیگه آخه شمع نداشتن کمتر گرفتم.......... اصل دله
راستی حرف دلمو بشنو ............ پایینو نگاه کن
نمیخوای شمع ها رو فوت کنی فرشته کوشولو؟؟؟؟
واااااااااااای صد ساله بشی ایشالا
صد سال چیه بابا؟؟؟ 1000 ساله بشی
.
.
.
کادو های منو بگیر
بلههههههه یه کادو دیگه هم داریم
گلم امیدوارم به هر کسی که میخوای برسی
بوووووووووووووووووووس اووووووووووووووووووووووووم
اهای مخاطبـــــ خاص ِ زندگے ِ مــــن...
با تمام ِ وجود مے گویم:
این روز ها عَجیب دل تنگــــ ِ توام
دل تنگــــِ اجابتـــــ چشمانتــــ دل تنگــــ ِ رنگـــ نِگاهتــــــ دل تنگــــ ِ بوے عَطرتـــــــ
نمی دانم چشـــــــمــانتـــ با مــــــن چه میکند!!!
فقط وقتی که نگـــــاهم میکنی چنان دلـــ ـــ ـــم از شیطنــتـــ نگــــاهـــتــ می لـــرزد
که حـــــــس می کنم چقدر زیبــــــاست
فـــــــــــدا شدن ...
برای چـــشـــــمـــهای که تمام دنیــــــای مـــــن است...
بگو تمـــام تــــ ــــ ـــو مــــــــــــــــــــال مــــ ــــ ــن است!
دلــــــم میخواهد حســـــــادتــــ کنم به خـــ ــــ ــودم...
دوســـتــتــــــ دارم ...
گلایه از تـــــکراری بــــودنـــش نکن
مشکل ازمـــ ــــ ــــن نیست !
تــــ ــــ ــــو زیــادی دوستـــــــ داشتــنی هستی...
مــــــــــــردانــــــــه که نگــــــــاهم میکنی
چه بـــــــی پـــــــــروا زن میشوم...
پــــ ن : بی احساس بودی . . .
بهتر که تمام شد !
بودنت مثل فیلتر سیگاری بود که باید انداخت دور . . .
+ بهــای سنگیـــنــی دادم. . .
تــا فهمـــیـدم
کـســی را کـه "قـصـد" مــانـدن نـدارد. . .
بــایـد راهــی ڪــرد . . .!!!
+ چـتـرتــــ را بگــــیر . . .
چشــــــــــم های من . . .
بزرگ شده ی بارانند . .
×بایـَـد بــه بعضی ها گــُفت :
نــه عـَـزیزَم انقـَـנرام بیـکـار نیستـَـم . . .
کـه بخوآم حآل تـــو رو بگیرَمــ !
میشینـَـم ایـن جآ پام رو میذآرَم رو پاهآمــ
" ســرنوشتــ " خودش دهـنـتُ سـِـرویس مے کــُـنـه ×
امشب، آغوشت نیست، اما!
خیالت را به آغوش میکشم
موهایت را میبویم؛
نوازش صورتت را
با گونه هایم
به هیچ نمیدهم.
امشب اینگونه است!
فردا شب و شبهای دگر را چه کنم !!!؟
. . هنوز هم ، حوالی خواب های . . .
. . . شبانه ام پرسه میزنی . . .
. . . لعنتی . . .
. . . دیر وقت است ، آرام بگـــــــیر . . .
. . . بُگذار یک امشب را آسوده بخوابم . .
بی خیالی...
همیشه نمی شود زد به بی خیالی
و گفت تنهـــــــــــا آمده ام ٬ تنهـــــــا می روم...
یک وقت هایی ٬ شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای ٬کم میاوری ! ...
دل وامانده ات یکـــــــــــــ نفر را می خواهد .........!
بـه چـشـمـهـایـت بگــو . . .
نـگـاهـم نـڪـنـنـد ...
بـگـو وقـتـے خـیـره ات مـے شـوم
سرشـاטּ بـه ڪـار خـودشـاטּ بـاشـد . . . !
نـه ڪـه فـڪـر ڪـنـے خـجـالـت مـے ڪـشـم هـا . . .
نـه !
حـواسـم نـیـسـت . . . عـاشـقـت مـی شـوم...!!!
رفیق نزنی طاقت جنجال ندارم
بدجور شکسته ست دلم حال ندارم
درهای قفس باز و دلم عاشق پرواز
از حس پریدن پرم و بال ندارم
ادامه مطلب یادت نره هااااااااااا
مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـارد
بـوی ِ خـاک بـلـنـد مـی شـود . .
پـس چـرا ایـنـجـا
بـاران کـه مـی بـارد
عـطـر خـاطـ ـره هـا مـی پـیـچـد ؟ . . .
زن زیبـاســت ...
چه آن زمان که از فرط خستگی چهره اش در هم است...
چه آن زمان که خود را می آراید از پس همه خستگیهایش..
چه آن زمان که فریاد می زند بر سرت و تو فقط حرکت زیبای لبهایش را میبینی...
چه آن زمان که کودکی جانش را به لبانش رسانده و دست بر پیشانی زده و لبخند می زند...
زن زیباست... آن زمانی که خسته از همه تُهمتها و نابرابریها باز فراموشش نمی شود؛ مادر است، همسر است،راحت جان است ...
زن زیباست ...
زمانی که لطافت جسم و روحش را توأمان درک کردی ... زمانی که خرامیدنش را بین بازوانت فهمیدی ...
زمانی که نداشته های خودت را به حساب ضعفش نگذاشتی ...
آری زن زیبـــــاست...
همه چیز همانقدر محال است
همه چیز همانقدر غریب است
که گره زدن نگاهم به چشم های تو !
و همه چیز همانقدر عجیب
که (بودنم) کنار تو . . .
ﭼﻪ ﺭﺳﻢ ﺟﺎﻟﺒﻴﺲ ...
ﻣﺤﺒﺘﺖ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﭘﺎﻱ ﺍﺣﺘﻴﺎﺟﺖ …
ﺻﺪﺍﻗﺘﺖ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﭘﺎﻱ ﺳﺎﺩﮔﻴﺖ …
ﺳﮑﻮﺗﺖ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﭘﺎﻱ ﻧﻔﻬﻤﻴﺖ …
ﻧﮕﺮﺍﻧﻴﺖ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﺬﺍﺭﻧﺪ ﭘﺎﻱ ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﺖ …
... ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﻳﺖ ﺭﺍ ﭘﺎﻱ ﺑﻲ ﮐﺴﻴﺖ …
ﻭ ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﻭﺭﺕ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ
ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ﻭ ﺑﻲ ﮐﺲ ﻭ ﻣﺤﺘﺎﺝ
از بعضی ادمها خاطره میماند
از بعضی های دیگر هیچ
خاطره ساختن لیاقت میخواهد.
من از تمام آسمان یک باران را میخواهم…
از تمام زمین یک خیابان را…
و از تمام تو…
یک دست که قفل شود در دست من…
خاطـــــــــــرات بی هــــــــوا می آیند
گاهی وســـــــــط یک فــــــــــکر…
گاهی وسط خــــــــــیابان!!!
ســـــــــــردت میکنند؛ داغـــــــــت میکنند خاطـــــــــرات تمـــــــــام نمیشوند…
تمامـــــــــت میکنند
شعرهایم را میخوانی…
و میگویی روان پریش شده ام !
پیچیده است … قبول …
اما من فقط چشمهای تو را مینویسم …
تو ساده تر نگاه کن …
|
||
مـی گـویـنـد بـاران کـه بـبـارد عـطـر خـاطـ ـره هـا مـی پـیـچـد ؟ . . . |
آشناهای غریب همیشه زیادند
آشناهایی که میایند و میروند
آشناهایی که برای ما آشنایند
ولی ما برای آنها...
نمیدانم واقعا چرا و چگونه میشود
که همه روزی
آشنای غریب میشوند
یکی هست ولی نیست
یکی نیست ولی هست
یکی میگوید هستم ولی نیست
یکی میگوید نیستم ولی هست
و در پایان همه بودنها و نبودنها
تازه متوجه میشوی
که:
یکی بود هیشکی نبود
این است دردی که درمانش را نمیدانند
و ما هم نمیدانیم
که آن یکی که هست کیست
و آن هیچکس کجاست
کاش میشد یافت
کاش میشد شکستنی نبود
کاش میشد زیر بار این همه بودن و نبودن
خرد نشد.....
"پنجره خیال "
تا خانه چشمانت راهی نیست ، وقتی که نگاهت را از من دریغ میکنی ... چه بگویم
وقتی که نه تنها چشم هایت را ، بلکه دریچه قلبت را برویم بسته ای ...
اما...
بدان همیشه پشت پنجره "خیالم" برای چشمهایت چون چلچراغی میدرخشد...
بگذار در وجود تو گم شوم و تودر جستجوی من آهسته مرا بخوانی...
و مرا در قلبت پیدا کنی!!!
من
بی تو
در غریب ترین شهر عالمم...
بی من
تو در کجای جهانی
که نیستی؟!...