هرچه بیشتر دنبالت می گردم

whenever the water to catch fish dies هرچه بیشتر دنبالت می گردم

می گفتی : دنیا کوچک است

تا آنجا که

شمال و جنوب لای انگشتانت محو می شوند 
!! …

و خورشید می تواند

از چشمی طلوع کند و درچشم دیگرت غروب !! …

آن قدر کوچک
!

که بزرگ ترین سیاره در فنجانت بنشیند

هزار نسل بعد خویش را

به استقبال و بدرقه در آغوش بفشاری !! …

آن قدر کوچک
!

که میان دو استکان

به دورترین نقطه ی زمین سفر کنی

چایت را داغ بنوشی !! …

می گویم : دنیا چقدر بزرگ است !! …

چقدر بزرگ
!

که حتی در اتاق مطالعه ام

هرچه بیشتر دنبالت می گردم

پیدایت نمی کنم ….



موضوعات مرتبط: عشقی با عکس
[ پنج شنبه 24 بهمن 1392 ] [ 9:17 AM ] [ Dash Reza ]
[ ]

دو ساعت .....

دو ساعتی که به اندازه‌ی دو سال گذشت

تمام عمرِ من انگار در خیال گذشت

-ببند پنجره‌ها را که کوچه ناامن است...

نسیم آمد و نشنید و بی‌خیال گذشت

درست روی همین صندلی تو را دیدم نگاه خیره‌ی تو...

لحظه‌ای که لال گذشت

- چه ساعتی‌ست ببخشید؟...

ساده بود اما چه‌ها که از دل تو با همین سؤال گذشت ...

گذشت و رفت و به تو فکر می‌کنم

ـ تنها ـ دو ساعتی که به اندازه‌ی دو سال گذشت



موضوعات مرتبط: عشقی با عکس
[ دو شنبه 14 بهمن 1392 ] [ 10:18 PM ] [ Dash Reza ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 4 5 6 7 8 ... 9 صفحه بعد