دیکشنری انگلیسی به یزدی
سعی کنین با لحجه یزدی بخونین!!!
Am I right= میگی نا؟
Yes= ها بچه
No =نا آمو
Really!! =بگو به جون پیرت ؟؟
.
.
.
.
حتما ادامه رو ببین
موضوعات مرتبط: جوکاس ام اسعشقی
برچسبها: دیکشنری یزدی یزدی لطیفه یزدی
ادامه مطلب
سعی کنین با لحجه یزدی بخونین!!!
Am I right= میگی نا؟
Yes= ها بچه
No =نا آمو
Really!! =بگو به جون پیرت ؟؟
.
.
.
.
حتما ادامه رو ببین
امروز روز تولد توست و من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم
که تو خلق شده ای برای من تا زیباترین لحظه ها را برایم بسازی . . .
تولدت مبارک
تفلد تفلد تفلدت مبارک
اول کادو منو بگیر ببینم .......... بقیه شو بعدا باز کن
خووووووو حالا نوبت کیک و شمع عا میرسه
ببخشید گیگه آخه شمع نداشتن کمتر گرفتم.......... اصل دله
راستی حرف دلمو بشنو ............ پایینو نگاه کن
نمیخوای شمع ها رو فوت کنی فرشته کوشولو؟؟؟؟
واااااااااااای صد ساله بشی ایشالا
صد سال چیه بابا؟؟؟ 1000 ساله بشی
.
.
.
کادو های منو بگیر
بلههههههه یه کادو دیگه هم داریم
گلم امیدوارم به هر کسی که میخوای برسی
بوووووووووووووووووووس اووووووووووووووووووووووووم
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم
و هر زمان خوابش را
میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ،
عشق است که من و تو را
نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
عشق یعنی راه رفتن زیر باران
عشق یعنی من می روم تو بمان
عشق یعنی آن روز وصال
عشق یعنی پای معشوق سوختن
عشق یعنی چشم را به در دوختن
عشق یعنی جان می دهم در راه تو
عشق یعنی دستانه من دستانه تو
عشق یعنی می برم تا اوج تو رو
عشق یعنی حرف من در نیمه شب
عشق یعنی اسم تو واسم میاره تب
عشق یعنی انقباظو انبصاط
عشق یعنی درده من درده برات
عشق یعنی زندگیم وصله به توست
عشق یعنی قلب من در دست توست
عشق یعنی عشقه من زیبای من
عشق یعنی عزیزم دوستت دارم
به عشق تو مینویسم تا بخوانی و این قلب عاشق مرا باور کنی. با چشمهای خیس مینویسم که دوستت دارم تا تو نیز با چشمهای خیس بخوانی و احساس مرا از ته قلبت درک کنی... با دلی عاشق مینویسم که عاشقانه با تو می مانم ، و مینویسم که اینها تنها یک نوشته نیست بلکه احساس قلبی من است مهربانم ...
می نویسم تا بخوانی و به عشق من افتخار کنی … با دلی پاک ، صادقانه و یکرنگ مینویسم که
خیلی دوستت دارم.
می نویسم تا شبها با خواندن درد دلهای عاشقانه ام به خواب روی و خواب فرداهای با هم بودنمان را ببینی.
به عشق تو مینویسم و با یادوخاطرات تو زندگی میکنم.
از تو مینویسم چون که تو لایق احساسات عاشقانه منی بهترینم. به تو ، قلب پاک تو و عشق مقدست افتخار می کنم و تا ابد تو را در قلب خویش اسیر نگه می دارم... راضی باش به این اسارت ، با خون عاشقی و عطر نفسهایم تورا در زندان قلبم زنده نگه می دارم...
با دلی عاشقتر ، مینویسم که عشق تو پاکترین عشق دنیاست و با قلمی به رنگ سرخ در دفتر عشقم می نویسم که خیلی دوستت دارم..
ای هم نفس من. مـــــــهـرانـــم این دفتر عشقم را با تمام احساسات عاشقانه اش تقدیم به تومیکنم. تو لایق این دفتر عشقی ، صادقانه آن را به تو هدیه می دهم.هر شب صفحه ای از دفتر عشق را باز کن ، بخوان هر آنچه که از تو گفته ام و با احساس آرامش عشق بخواب. تمام صفحات این دفتر عشق را ورق بزن ، جای قطره های اشکم را در هر صفحه از آن ببین. حالا تو نیز با چشمان خیس این دفتر عاشقانه را بخوان و مرا باور کن. به عشق تو می نویسم ، می نویسم در این دفترعشق...
از تو و آن قلب مهربانت که تاابدیت دوســـــــــــــــــتـت دارم ...
اهای مخاطبـــــ خاص ِ زندگے ِ مــــن...
با تمام ِ وجود مے گویم:
این روز ها عَجیب دل تنگــــ ِ توام
دل تنگــــِ اجابتـــــ چشمانتــــ دل تنگــــ ِ رنگـــ نِگاهتــــــ دل تنگــــ ِ بوے عَطرتـــــــ
نمی دانم چشـــــــمــانتـــ با مــــــن چه میکند!!!
فقط وقتی که نگـــــاهم میکنی چنان دلـــ ـــ ـــم از شیطنــتـــ نگــــاهـــتــ می لـــرزد
که حـــــــس می کنم چقدر زیبــــــاست
فـــــــــــدا شدن ...
برای چـــشـــــمـــهای که تمام دنیــــــای مـــــن است...
بگو تمـــام تــــ ــــ ـــو مــــــــــــــــــــال مــــ ــــ ــن است!
دلــــــم میخواهد حســـــــادتــــ کنم به خـــ ــــ ــودم...
دوســـتــتــــــ دارم ...
گلایه از تـــــکراری بــــودنـــش نکن
مشکل ازمـــ ــــ ــــن نیست !
تــــ ــــ ــــو زیــادی دوستـــــــ داشتــنی هستی...
مــــــــــــردانــــــــه که نگــــــــاهم میکنی
چه بـــــــی پـــــــــروا زن میشوم...
مـن یـکـــــ زنــ ـــ ــم ...
هـــر چـقــدر هـــم که ادای محـکــم بــودن را دربـیــاورم !
هـــر چـقــدر هـــم که ادای مسـتـقــل بـــودن .
ایـنــکه " مـمـنـ ــون " !
خـــودم از پـسـش بــرمی آیــــم .
بـاز هـــم تـه تهـــش ...
بـه آن سـیـنــه پـهــن مــردانـه اتـــــــ نـیــاز دارم !
بـه دسـتـــــ هــایــت حـتــی .
نـمــی دانـی چـه لــذتــی دارد ...
وقـتــی " تـ ــ ـو " از خـیــابــان ردم مـی کـنــی !!!
به يادت هستم تا روزي كه
تابوتم همچون قايقي روان
بر دوش مردم باشد !
طعم لبهاي تو شايد جزو چهار مزه ي اصلي نباشه
اما
اصلي ترين مزه هاي زندگيه!
بوسه ، بهترين سرقت دنياست !
چون هم دزيديش حال ميده! هم پس دادنش . . . !