دیگه نوبت توئه ....
من دیگه خسته شدم بس که چشام خیسه و نم خوب ببینم و بفهمم و بازم چیزی نگم من دیگه بریدم از بس که شکستم از خودی توی آیینه خیره شم بگم به چشمام چی شدی؟ خستهم از حرفای خوب و بی سر و ته، بیثمر حسرت یه عمر رفته، عقدههای تازهتر متنفرم از آدمای بیمغز و شلوغ از کتابایی با اسمای قشنگ، متن دروغ دیگه نوبت توئه خسته شی دنیا بشکنی این بار ایستادم تا آخرش با کفش آهنی
نظرات شما عزیزان:
[ سه شنبه 6 خرداد 1393
] [ 9:23 PM ] [ ][ ]